گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر
ز گلشن و قفس و دام و آشیانه گذر
گرفتم اینکه غریبی و ره شناس نئی
بکوی دوست بانداز محرمانه گذر
بهر نفس که بر آری جهان دگرگون کن
درین رباط کهن صورت زمانه گذر
اگر عنان تو جبریل و حور می گیرند
کرشمه بر دلشان ریز و دلبرانه گذر